اچآیله گبرسلاسی یک بار گفت: "بدون دویدن زندگی وجود ندارد." شادی محض ابراز شده توسط گبرسلاسی در مورد دویدنش بین میلیون ها نفر در سراسر جهان سهیم است. این از موانع زبانی و فرهنگی فراتر میرود، بنابراین یک غریبه در خارج از کشور میتواند همیشه به شلوارک و کفشهای دویدن تبدیل شود، مسیری بیابد و ارواح خویشاوندی را ملاقات کند که با همان اشتیاق از زندگی لذت میبرند. دویدن در میان روش های ترکیب لذت با ارتقای سلامتی رتبه بالایی دارد. با پیشرفت تمدن، نیاز مردم به دویدن برای بقا با توسعه مهارت های جدید کاهش یافته است، به طوری که انسان عادی اکنون می تواند از اوقات فراغت به گونه ای لذت ببرد که اکثر اجداد ما حداقل آن را غیرعملی می دانستند. و احتمالاً کشنده اگرچه زمانی توانایی دویدن به معنای واقعی کلمه مرگ و زندگی بود، رشد اجتماعی دوپا به این معنی است که دویدن شخصیت جدیدی به خود گرفته است. این به مجرای بیان رقابت انسانی، اجتماعی شدن، و آزمایش و توسعه علمی تبدیل شده است. این احتمالا طبیعی ترین شکل ورزش است که شامل تکنیک های تهاجمی یا ضد اجتماعی یا نیاز به تجهیزات گران قیمت نیست. هر انسان توانمندی باید بتواند از آن لذت ببرد.
اگرچه اولین هدف این کتاب این است که شما را قادر به درک عملکرد آناتومی بدن درگیر در دویدن کنید، اما هدف اصلی اضافه کردن تمرین ها و تکنیک هایی است که هر دونده می تواند برای افزایش رضایت ورزشی خود از آنها استفاده کند. دویدن بهتر لزوماً مستلزم دویدن سریعتر نیست. اگر این کتاب به شما این امکان را میدهد که دویدنهای خود را با آرامشتر و کمتر از قبل کامل کنید، و اگر پیروی از برنامههای تمرینی باعث کاهش بروز درد و آسیب شود، مطمئناً این یک دستاورد مثبت است. نه تنها می توانید با لذت به دوره قبلی خود نگاه کنید، بلکه احتمالاً انتظار بعدی نیز مثبت تر خواهد بود.
در 40 سال گذشته، یک صنعت کامل در اطراف این ورزش توسعه یافته است، اگرچه تمرین دویدن به هزاران سال قبل بازمیگردد. لباس و کفش، رژیم غذایی و فیزیولوژی، سطوحی که روی آنها و محیطی که در آن میدویم، همگی در این دوره کوتاه مورد تحقیق، آزمایش و بررسی قرار گرفتهاند. همانطور که حدود 200 سال پیش آمدن «جاده آهنین» راهآهن، شیوه زندگی ما را تغییر داد، دویدن وارد زندگی روزمره میلیونها نفر شده است و به استثنای بسیار اندک به نفع اکثریت بوده است. اگرچه نمی توان به طور کامل عوامل مرتبط دیگری را که باعث می شود یک دونده آن چیزی که هست نادیده گرفت، این فصل سیر تکامل آناتومی را با تأثیرگذاری بر دونده، بررسی ویژگی ها و هیکلی که باعث موفقیت می شود، بررسی می کند. و حتی سعی می کند آرایش یک دونده عالی را پیش بینی کند، اگر چنین فردی می توانست وجود داشته باشد. در گذشته، بسیاری از نویسندگان فرهیخته در مورد عملکرد نهایی دویدن حدس میزدند، اما آن را بهتر میدانستند. ما میخواهیم آرایش ورزشکاری را که میتواند آن رکورد شکست ناپذیر را ایجاد کند، در نظر بگیریم و سپس در فصلهای بعدی شما را به سمت ایجاد و شکستن آن هدف راهنمایی کنیم.
سیر تکاملی دویدن
مهارتهای دویدن انسانها به عنوان پاسخی به شکارچیانی که برای امرار معاش با انسانها رقابت میکردند، تکامل یافت. این قبل از این بود که مغز ما رشد کند و بتوانیم راه خلاصی از مشکلات را بیاندیشیم. کسانی که سریعترین دویدن را داشتند نه تنها ابتدا به غذا رسیدند و بیشترین و مغذیترین وعدهها را داشتند، بلکه در صورت بروز خطر میتوانستند سریعترین زمان را ترک کنند. آنهایی که قادر به دویدن نبودند، همیشه اولین کسانی بودند که به دلیل ناتوانی در به دست آوردن غذای کافی، یا به دلیل کمبود وقت برای خوردن آن، یا به دلیل اینکه قربانی شکارچیان در نتیجه عدم تحرکشان شدند، کنار راه افتادند.
شاید جالب باشد که حدس بزنیم اگر پیشینیان ما مغز خود را توسعه نمیدادند و راههای حیلهگرانهتر برای اجتناب از خطر را یاد نمیگرفتند، با چه سرعتی میتوانستند بدود. با این حال، استفاده همزمان از مهارتهای مغزی برای ساخت سلاحهایی برای شکار به این معنا بود که اجداد ما مجبور بودند کمتر به سرعت خالص برای بقا تکیه کنند، و توانایی برای پایان دادن به یک نیاز کمتر و بیشتر به یک فضیلت تبدیل شد. جوامع در آن زمانها عمدتاً قبیلهای بودند و رؤسا مهارتهایی بیش از اکثریت داشتند، بنابراین توانایی دویدن سریع بهعنوان احترامی که او به دنبال احترام بود، بهشدت ظاهر میشد، که بیشتر آن را میتوان از طریق رقابت به دست آورد، که میتواند شامل مسابقات دویدن نیز باشد. در نهایت، بازماندگان ساختار ژنتیکی را که باعث ایجاد پاهای سریع میشد، به فرزندانشان منتقل کردند، و چون نیاز به دویدن با سرعت همچنان ضروری بود. دوندگان سریعتر به تکامل خود ادامه دادند. در آن زمانها، به طور کلی به قدرت خالص بالای بدن بیشتر از سبکی نیاز بود، بنابراین افرادی که دویدن برایشان عنصری کماهمیت در مهارتهای زندگیشان شده بود، احتمالاً آنطور که امروز میبینیم، شباهت زیادی به دوندگان رقابتی نداشتند (شکل 1.1). . اینها افرادی بودند که زندگی خود را در تلاش فیزیکی سپری کردند، بنابراین احتمالاً فیزیک بدنی مشابه شرکت کنندگان در ورزشگاه مدرن داشتند، که به طور منظم در برنامه وسیعی از تمرینات تمرین می کنند اما از تکرار خاص مرتبط با ورزش اجتناب می کنند.
شکل 1.1 مقایسه ساختار فیزیکی (الف) یک دونده از گذشته با (ب) یک دونده معاصر.
در برخی زمان ها، دویدن به گونه ای تکامل یافت که کاربردهای دیگری نیز داشت. اگرچه اسب ها حامل اصلی پیام ها بودند، اما گاهی اوقات مردم می توانند کارآمدتر باشند. حدود 2500 سال پیش، فیدیپیدس از ماراتون به آتن دوید تا خبر پیروزی در نبرد علیه ارتش مهاجم ایرانی را ارائه دهد، اگرچه او برای تبلیغ آن به عنوان یک فعالیت اوقات فراغت کار چندانی انجام نداد و با پایان دادن به دویدن جان خود را از دست داد. امروزه، مردم و اسبها مسابقهای سالانه در ولز برگزار میکنند تا این نظریه را آزمایش کنند که کدام گونه سریعتر است. این تمدنهای اولیه میتوانستند از ورزش لذت ببرند و یکی از پیشرفتها، بازیهای المپیک سازمانیافته بود که به خدایان یونان احترام میگذاشت و شامل مسابقات دویدن در فواصل مختلف بود. آنها تا سال 394 بعد از میلاد ادامه یافتند اما در نهایت به دلیل منشأ بت پرستی آنها ممنوع شدند.
تا زمانهای نسبتاً اخیر، زنان به اندازه مردان نمیدویدند، تا حدی به این دلیل که در همان نوع فعالیتهای جستجوی علوفه و دفاع شرکت نمیکردند. در عوض، از آنها انتظار می رفت که بچه هایی تولید کنند، معمولاً هر چه بیشتر، بهتر و یکی پس از دیگری. سپس از زمان برای تغذیه و آموزش مهارت های اساسی مورد نیاز برای بقا به این فرزندان استفاده شد تا زمانی که نرهای بالغ آموزش های پیشرفته تر را به عهده گرفتند. توانایی دویدن ممکن است هنوز برای اجتناب از خطر ضروری باشد، اگرچه پیشرفت در روش های حمل و نقل حتی نیاز به این کار را کاهش می دهد.
به سختی می توان شواهد محکمی از دویدن رقابتی و غیررقابتی بین دوران روم و قرون وسطی بدست آورد. ممکن است این اتفاق افتاده باشد، اما توسط کاتبان آن زمان که موارد بسیار مهمتری برای وقایع نگاری داشتند، ثبت نشده است، بنابراین در غبار تاریخ گم شده است. زمانی که پایههای زندگی را پایهگذاری کردند، مردم آن زمان بیشتر به فکر منافع سرزمینی و مذهب بودند تا رویدادهایی که کمک چندانی به بهبود زندگی آنها نمیکرد. اگر زمانی به تعقیب اوقات فراغت داده می شد، دویدن باید با مسابقات پرتاب و کشتی، مهارت های اسلحه، و رقابت های نوشیدنی اجتناب ناپذیر و بسیاری دیگر رقابت می کرد.
برخی از متون قرن 14 حاوی ارجاعاتی به مسابقات دویدن هستند که در سراسر کشور آزاد برگزار میشوند، و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد رقابت از بازیهای مبتنی بر شکار توسعه یافته است. در قرن هجدهم، ورزش جدیدی پدیدار شد که در آن دو یا چند سوار اسب با یکدیگر تا یک برج کلیسای دوردست مسابقه می دادند. در قرن نوزدهم، مسابقات پیادهروی ساده به نام steeplechase در همین راستا سازماندهی شد. این مسابقات بیشتر توسط مدارس و دانشگاههای شهریهای در بریتانیا ترویج شد، که «تعقیب کاغذی» را نیز انجام دادند که در آن یک «خرگوشه» ردی از کاغذ برای «سگها» به جا میگذاشت. این منجر به تشکیل باشگاههای آماتور Harrier برای دویدن در جاده و صحرا شد که هنوز هم وجود دارد. بار دیگر زنان هیچ نقشی در این کنوانسیون اجتماعی نداشتند و حکم میکردند که این کنوانسیون برای طبقات بالا نامناسب و تحقیرآمیز است.
در نیمه دوم قرن هجدهم، مسابقات پیاده روی بین خدمتکاران جنتلمن جای خود را به مردانی داد که در مسافت های طولانی تر با زمان مسابقه می دادند. یکی از محبوبترین اهداف این است که حداقل 100 مایل را در کمتر از 24 ساعت طی کنید. کسانی که به این امر دست می یابند، هنوز در یک بازگشت به دوران رومیان، سنتوریون نامیده می شوند. سایر مسابقات شامل پیمودن یک مایل در هر 1000 ساعت متوالی بود. (این بیش از 40 روز متوالی است!) اوایل قرن 19 شاهد بازگشت مسابقات بین مردان بود و رویدادهای شهر به شهر، همراه با قمار سنگین، برای مدتی به محبوب ترین ورزش در انگلستان تبدیل شد.
برندگان این مسابقه ها کسانی بودند که با شرایط محیطی به طور کلی وحشتناک و عدم تنوع غذایی که در آن زمان وجود داشت، سازگار شدند. بیماری شایع بود، امید به زندگی کوتاه بود، و رژیم غذایی عمدتاً متکی بر مواد غذایی فصلی محلی بود. هیچ گونه آموزش برای رویدادهایی که در قرن بیست و یکم به رسمیت شناخته شده بود وجود نداشت، و عابران پیاده مقادیر زیادی گوشت، اغلب خام، و الکل، اغلب در مقادیر زیاد، قبل و در طول مسابقه مصرف می کردند. در واقع، تمرین به طور خاص برای یک مسابقه مانع از عملکرد آنها می شود زیرا ممکن است انرژی آنها را از بین ببرد. اینطور نبود که آنها مناسب نبودند، زیرا رقبا همیشه از تودههای زحمتکشی میآمدند که 12 ساعت کار فیزیکی در روز برای آنها عادی بود، نه از ردههای بسیار کوچکتر کسانی که مشاغل کم تحرک داشتند.
برپایی بازی های المپیک مدرن برای اکثریت جمعیت جهان که هیچ وسیله ای برای ورود یا لذت بردن از رقابت نداشتند، حتی اگر از آن اطلاع داشتند، چندان جالب نبود. تا قرن بیستم، بازیها در انحصار ثروتمندان و در غیر این صورت بیکار باقی ماند که بیشتر آمادگی برای رویدادها را تحقیر میکردند. برخی از پیشگامان مانند Paavo Nurmi و Hannes Kolehmainen به این فکر کردند که چگونه عملکردهای مسابقهای خود را میتوان بهبود بخشید و از ابتداییترین علوم ورزشی استفاده کرد، اما تنها در نیمه دوم قرن بیستم بود که رشتههایی که میتوانستند به عنوان علمی شناخته شوند در مورد آنها به کار گرفته شدند. دویدن، مانند آنچه که توسط آرتور لیدیارد انجام شد. لیدیارد متفاوت بود: او در کنار شاگردانش آموزش میدید و از آنها میخواست که مایلها بیشتر یا کمتر از او انجام ندهند، و آنها را از طریق رژیمی هدایت کرد که جهان را مجذوب خود کرد. LSD بود - مسافت آهسته طولانی - برای همه. پرسی سروتی برای کسب مدال طلای المپیک شاگردانش از تکنیکهای جدیدی از جمله دویدن در کوهستان استفاده کرد.
دویدن و علم رابطه همزیستی دارند زیرا دوندگان برای آزمایش فیزیولوژیکی به خوکچه هندی ناخواسته تبدیل شده اند. زمانی که آمار نشان داد که دوندگان از برخی مقادیر طبیعی مورد انتظار دور شده اند، دانشمندان توانسته اند از نتایج برای توضیح فیزیولوژی قلب، گردش خون، ریه ها و سایر اندام ها استفاده کنند. برون یابی یافته ها منجر به پیشرفت در بسیاری از تخصص های پزشکی شده است. در هم تنیده با این پیشرفت در دانش رژیم غذایی بوده است. به طور اساسی ممکن است یک دونده را از عواقب خوردن یک وعده غذایی بزرگ قبل از ورزش جلوگیری کند، و در پیچیده ترین حالت، ورزشکاران نخبه اغلب یک برنامه غذایی کامل را به عنوان بخشی از یک فصل کامل رقابت آماده می کنند.
دویدن تنها پس از تبلیغات گسترده و پوشش تلویزیونی که با ماراتن نیویورک و لندن در اواخر دهه 1970 همراه بود، به عنوان یک فعالیت تفریحی برای عموم مردم به سرفصل اخبار تبدیل شد. در این مسابقات تعداد زیادی از تازه واردان به این ورزش وجود داشت که در آن تاکید بر سرعت با دویدن با سرعت کمی بیشتر از پیاده روی جایگزین شد. اغراق آمیز است اگر اکثر آنها را رقیب بنامیم. این پیشرفت نه تنها تحمل شد، بلکه حتی تشویق شد زیرا مسابقات ترکیبی بین فرصت جمع آوری پول برای اهداف خیریه و مسابقات لباس های شیک شد.
از نظر سرعت، دوندگان موفق کسانی بودند که هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی خود را به بهترین شکل آماده کرده بودند. اشاره شد که دوندگان سریعتر به ندرت وزن اضافی حمل میکردند و درک دویدن بهعنوان یک مزیت برای سلامتی افزایش یافت زیرا پیشرفتهای موازی در علم نشان داد که افراد چاق و کم تحرک امید به زندگی کمتری دارند. برندگان مسابقه معمولاً مایل های زیادی را قبل از مسابقه در تمرین دویده بودند، اگرچه مسافت پیموده شده بسیار زیاد، مانند مورد رکورددار بریتانیایی 10000 متر جهان، دیو بدفورد، می تواند منجر به آسیب های دردناک و پایان کار شود. فهمیده شد که خوب دویدن صرفاً به کمیت مربوط نمی شود، بلکه کیفیت مسافت پیموده شده نیز یک عامل تعیین کننده است، بنابراین تئوری های متعددی در مورد رژیم های تمرینی بهینه به وفور یافت می شود، که هنوز هیچ یک از آنها در همه شرایط برتر از بقیه نشان داده نشده است.
فیزیولوژی دوندگان
با ورود کشورهای بیشتری به رقابت، تنوع قومیتی در توانایی ظاهر شد. ورزشکاران آفریقایی کارائیب خود را دونده های برجسته نشان دادند، در حالی که ورزشکارانی که از ارتفاعات بالاتر بودند سریع ترین ورزشکاران استقامتی شدند، بدن آنها با کاهش غلظت اکسیژن در هوای استنشاقی سازگار شده بود. عمل سریع دوی سرعت تقریباً از تمام عضلات بدن در طول مسابقه استفاده می کند. یک عکس ثابت از نماهای برتر با سرعت کامل، عضلات گردن کشیده و کره چشمهای برآمده را نشان میدهد، نه دقیقاً اولین قسمتهایی که هنگام دویدن باید در نظر گرفته شوند! اما اگر از این ماهیچهها، به هر روش کوچکی، برای افزایش سرعت استفاده شود، این عضلات باید دقیقاً به همان روشی که رانهای عظیمی که قدرت انفجاری و بلند کردن بالای زانو را فراهم میکنند، برای مسابقه تمرین دهند. متقابلا، بهترین دونده های مسافت طولانی تقریباً به طرز رقت انگیزی لاغر شدند، به خصوص در اندام فوقانی که تا حد زیادی از آنها استفاده نمی شد، زیرا متوجه شد که هر چه وزن کمتری حمل کنند، انرژی کمتری صرف حرکت موثر بدن آنها برای مایل به مایل می شود. با این حال، یکی از دشمنان دونده های مسافت کم آبی است، که یک کاتالیزور برای بیماری و آسیب است، بنابراین سازگاری برای حفظ و جذب آب، به ویژه در آب و هوای گرم تر، با نیاز درک شده به لاغری در تضاد بود. ذخایر کم چربی، ماهیچه های نازک و سیخ دار و توده کم سایر بافت های نرم بدن برای انتقال حجم زیادی از مایعات به داخل در طول دویدن مناسب نیستند. دمای هسته بدن باید تا حد امکان نزدیک به 98.6 درجه فارنهایت (37 درجه سانتیگراد) باشد، نه تنها برای کارآمدترین کار، بلکه و مهمتر از آن برای زنده ماندن. انرژی سوزانده شده هنگام دویدن گرما تولید می کند و با مکانیسم تعریق است که دمای هسته حفظ می شود. اگر بدن دچار کم آبی شود، این اتفاق نمیافتد، بنابراین در بدترین حالت ممکن است با افزایش سریع دمای بدن، یک هیپرترمی تهدید کننده زندگی ایجاد شود. این ممکن است به توضیح اینکه چرا برخی از برندگان مسابقات مسافتی می توانند نسبتاً خوب ساخته شوند کمک کند، زیرا آنها می توانند مقادیر بیشتری مایع را برای تهیه رویداد ذخیره کنند. علم نشان میدهد که با گرم شدن بیش از حد و کمآبی دونده، عملکرد بهشدت بدتر میشود، بنابراین مانند لاکپشت و خرگوش، برنده ممکن است دوندهای باشد که بهترین آمادگی را برای کل مسافت داشته است و برای بردن روز به سرعت خالص تکیه نکرده است. بنابراین در بدترین حالت ممکن است با افزایش سریع دمای بدن، هیپرترمی تهدید کننده زندگی ایجاد شود. این ممکن است به توضیح اینکه چرا برخی از برندگان مسابقات مسافتی می توانند نسبتاً خوب ساخته شوند کمک کند، زیرا آنها می توانند مقادیر بیشتری مایع را برای تهیه رویداد ذخیره کنند. علم نشان میدهد که با گرم شدن بیش از حد و کمآبی دونده، عملکرد بهشدت بدتر میشود، بنابراین مانند لاکپشت و خرگوش، برنده ممکن است دوندهای باشد که بهترین آمادگی را برای کل مسافت داشته است و برای بردن روز به سرعت خالص تکیه نکرده است. بنابراین در بدترین حالت ممکن است با افزایش سریع دمای بدن، هیپرترمی تهدید کننده زندگی ایجاد شود. این ممکن است به توضیح اینکه چرا برخی از برندگان مسابقات مسافتی می توانند نسبتاً خوب ساخته شوند کمک کند، زیرا آنها می توانند مقادیر بیشتری مایع را برای تهیه رویداد ذخیره کنند. علم نشان میدهد که با گرم شدن بیش از حد و کمآبی دونده، عملکرد بهشدت بدتر میشود، بنابراین مانند لاکپشت و خرگوش، برنده ممکن است دوندهای باشد که بهترین آمادگی را برای کل مسافت داشته است و برای بردن روز به سرعت خالص تکیه نکرده است.
جابجایی تیپهای بدن و رویدادها به سرعت غیرعملی بودن ورود هر یک به رقابت دیگری را نشان میدهد. دونده سرعت در حالی که بدن نسبتاً سنگین خود را برای بیش از چند صد متر حمل می کرد، حتی اگر می توانست مایع کافی ذخیره کند، به سرعت خسته می شد، در حالی که دونده مسافتی بدون عضله در رویدادی که به قدرت و قدرت بی رحمانه نیاز داشت، فوراً در مضیقه قرار می گرفت. اینها نمونه های افراطی هستند، اما به طور کلی اکثر رویدادها رقبای موفقی را جذب می کنند که فیزیک نسبتاً مشابهی دارند. جالب است بدانیم که چقدر نادر است که بیش از یک رکورد جهانی در اختیار یک رقیب قرار گیرد. در جایی که هست، رویدادها به سرعت و مهارت بسیار مشابهی نیاز دارند. بنابراین، مایکل جانسون به طور همزمان رکوردهای 200 و 400 متر و هایله گبرسلاسی 5K و 10K را در اختیار داشتند.
زنان دیر به صحنه دویدن وارد شده اند. مسابقات برای زنان بیش از 400 متر تا سال 1964 به بازیهای المپیک معرفی نشد، زیرا بدون هیچ مدرک علمی در نظر گرفته میشد که اگر بخواهند به خود فشار بیاورند، ممکن است از برخی بیماریهای پزشکی ناگفته رنج ببرند. هنگامی که نشان داده شد که آنها در رقابت پیشرفت کردند، پیشرفت آنها به قدری سریع بود که در سال 1984 به آنها اجازه داده شد تا ماراتن خود را در المپیک لس آنجلس برگزار کنند. از نظر تشریحی، زنان به طور کلی در مقایسه با همتایان مرد خود ضعیف هستند (شکل های 1.2 و 1.3 را مقایسه کنید)، به خصوص در مورد اهرم های بلند و سبک که اندام های تحتانی را تشکیل می دهند، اما از نظر فیزیولوژیکی آنها از برخی جهات آمادگی بهتری دارند، به ویژه برای دویدن در مسافت های فوق العاده. از آنجا که آنها نسبت به همتایان مرد خود چربی بیشتری به عنوان درصد وزن بدن خود دارند. آنها دارای ذخایر بیشتری از انرژی و مایع ذخیره شده برای استفاده هستند، اگرچه ممکن است روزها به جای ساعت ها رقابت طول بکشد تا این ظهور پیدا کند. در مسابقات فوق مسافت است که عملکرد زنان به مردان نزدیکتر می شود. با افزایش فاصله، تفاوت بین دو جنس از نظر آماری در زمان اجرا کمتر و کمتر مشخص می شود، بنابراین ممکن است روزی یک زن برنده یک مسابقه آزاد صرفاً در نتیجه کارایی فیزیولوژیکی بهتر باشد. رانهای نسبتاً کوتاه زنان آسیبپذیر هستند، رانهایی که با رانهای پهنترشان بزرگتر میشود و لگن را به زمین نزدیکتر میکند و در نتیجه طول گام را کاهش میدهد. طول گام احتمالاً عاملی است که بیشترین تأثیر را در سرعت دویدن دارد. اگرچه سریعترین دوندگان در یک واحد زمان، تعداد گامهای آهستهترین را دو برابر نمیکنند،
اگرچه شکم مرد عمدتاً از اندامهای رودهای تشکیل شده است که در تعادل و احتباس مایعات نقش دارند، شکم زن نیز باید رحم نسبتاً حجیم و اندامهای تناسلی را در خود جای دهد و حجم موجود برای رودهها را محدود میکند. اینها تفاوت های بزرگی نیستند، حتی شاید فقط 1 یا 2 درصد، اما تفاوت بین عملکردهای ورزشی نسبی دو جنس را نیز تعیین می کنند. سینهها و محدودیتهای کوچکتر سینهها و ظرفیت ریهها و همچنین پاهای کوچکتر را اضافه کنید، که به این معنی است که بخشی از اهرم مکانیکی پیشرانه کاهش مییابد و در زمانی که سرعت خالص مورد توجه است، زنان را ناتوانتر میکند. با این حال، همانطور که دوندگان مسافت مرد نشان داده اند، اندازه کوچک لزوماً یک نقطه ضعف نیست.
هنگامی که هسته ژنتیکی بدن ایجاد شد، تنها کارهای زیادی وجود دارد که هر فردی می تواند برای توسعه فیزیک خود به عنوان یک ماشین دونده انجام دهد. حتی اگر کمکهای مصنوعی برای شکلدهی بدن، مانند لیپوساکشن یا داروهای استروئیدی را نادیده بگیریم، محدودیتهای خاصی برای انطباق شکل انسان بالغ وجود دارد. هیچ بزرگسال بالغی نمی تواند داوطلبانه قد را از دست بدهد یا به دست بیاورد، و تمرینات ورزشی و رژیم غذایی فقط در محدوده ظرفیت فیزیک بدن را تغییر می دهد یا به بلوغ می رساند، به طوری که اگرچه ماهیچه ها در نتیجه ورزش رشد می کنند، اما محدودیت های فردی برای مقدار ورزش وجود دارد فرد می تواند تحمل کند بنابراین 280 پوندی که فعالیت های اوقات فراغت قبلی اش صرفاً تغذیه ای بوده است، می تواند انتظار داشته باشد که وزن خود را کاهش دهد و شکل خود را با ورزش برای رشد فیزیک یک دونده تغییر دهد. با این حال،
آینده دویدن
مشکل تفاوتهای ژنتیکی این است که هرگز نمیتوان بین دو برابر فیزیکی یا فیزیولوژیکی رقابت کرد. این به طور اجتناب ناپذیری منجر به این سوال آزاردهنده می شود که چه کمک هایی برای بهبود عملکرد ممکن است هم قانونی و هم ورزشی در نظر گرفته شود. این کتاب صرفا به روش های آموزشی می پردازد.
یکی از عوامل بهبود عملکرد دویدن که بدون شک قانونی است، آموزش ساده اوقات فراغت است. تا حدود 30 سال آخر قرن بیستم، تقریباً تمام کتابهایی که در مورد دویدن نوشته میشد، زندگینامه یا زندگینامه شبحوار دوندگان بزرگ بازنشسته بود که امیدوار بودند با انتقال رازهای موفقیتهایشان چند سنت به دست آورند. بیشتر کتابها به مسابقات میپرداختند، اگرچه برخی گزارشهای جالبی از آمادهسازی دوندگان داشتند – و اغلب اوقات فقدان آن! اگرچه اکثریت آن رقابتکنندگان، حداقل از نظر نام، آماتور بودند، دوندگان نخبه امروزی به اندازه وکلا یا پزشکان حرفهای هستند. دویدن برای آنها یک شغل تمام وقت است که برای آن ساعت ها آماده می شوند، برای رقابت به سراسر جهان سفر می کنند و به طور منظم توسط حامیان مالی و مروجین برای تلاش هایشان پول دریافت می کنند. با این حال، متوسط شرکت کنندگان در انفجار ماراتن دهه 1980 تمایل چندانی به دویدن به دور و یا با سرعت کوتس، شورتر، زاتوپک و کوئز نسل های قبل نداشتند. دویدن به یک فعالیت تفریحی قابل قبول اجتماعی تبدیل شده بود، که به مقابله با رشد مشابه در غذا خوردن در خارج از خانه کمک کرد. دویدن چند مایل لذت بخش با برخی از دوستان و سپس جایگزینی کالری ها به شیوه ای به همان اندازه لذت بخش تبدیل به روش جدید vivendi شد. رقابت دیگر تنها هدف دونده نبود و از دویدن میتوانست برای خودش و عامل احساس خوبی که ایجاد میکند لذت ببرد. با این حال، اگرچه دونده اوقات فراغت از ارتباط با طبیعت به شیوه خاص خود خوشحال شد، اما این به تمام تمایلات خود برای بهبود عملکرد پایان نداد، چه در سرعت و چه در مسافت طی شده. مجلات در حال اجرا شروع به ظاهر شدن در قفسه ها کردند، که نه تنها مسابقات و نتایج آنها را فهرست کرد، بلکه در مورد تغذیه، تمرین، دریافت و خروج مایعات، و تمام نکات ظریفی که به بخشی از دنیای یک دونده تبدیل شد، پرداخت. تأثیر دویدن بر سلامتی، پزشکی و حتی روانشناسی این ورزش به موضوعات بحث میز شام همیشگی تبدیل شد.
میل به دستیابی به مزایای سلامتی و بهبود بیشتر از دویدن تنها در صورتی می تواند پیشرفت کند که درک درستی از مکانیسم دویدن وجود داشته باشد. کدام عضلات برای دویدن لازم است و چگونه کار می کنند؟ قلب، ریه ها و گردش خون در این فرآیند چه نقشی دارند؟ تاندون ها، رباط ها و بورس ها چیست و چرا دویدن گاهی اوقات دردناک است؟ این کتاب در صدد است تا به تمام این سوالات پاسخ دهد. همچنین آناتومی، علم ساختاری که با تمام مراحل گام دویدن، نحوه به کارگیری عضلات و تمریناتی که قدرت، قدرت و استقامت را بهبود میبخشد، توضیح میدهد. رقیب مصمم همچنین نیاز به قدردانی از فیزیولوژی پایه دارد که بدون آن ماهیچه ها نمی توانند کار کنند، بنابراین ممکن است از مزایای کامل علم پذیرفته شده بهره مند شوند. امید ما این است که با پیروی از این راهنما،